با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، از جمله واژههایی هستند که در سالهای اخیر به صورت گسترده در فضای رسانه ها به کار گرفته میشوند. در این وبلاگ، قصد داریم مفهوم بازاریابی محتوا را شفافتر کرده و مسیر را برای درسهای تخصصی که در ادامه سری استراتژی محتوا مطرح خواهیم کرد، هموارتر نماییم.
شاید اگر جو پولیتزی نبود اکنون اصطلاحی به نام بازاریابی محتوا وجود نداشت.
جو را بشارت دهنده بازاریابی محتوا دانسته اند که رسالت خودش را از سال ۲۰۰۱ آغاز کرده است و تلاش هایش اکنون به جایی رسیدهاند که همه متخصصان ایمان آوردهاند که بازاریابی محتوا اصلی ترین روش بازاریابی آینده خواهد بود.
جو پولیتزی بنیان گذار CMI یا همان موسسه بازاریابی محتوا است که بدون شک بزرگترین موسسه ای است که به طور اختصاصی بر روی آموزش بازاریابی محتوا و برگزاری رویدادهای تخصصی در این حوزه فعالیت دارد و مشاوره های تخصصی در زمینه تدوین و راه اندازی استراتژی های محتوا به شرکت های مختلف می دهد.
· جو اولین کسی بود که اصلاح بازاریابی محتوا را استفاده کرد و شدیدا هم از آن دفاع می کند چرا که معتقد است این اصطلاح هم به اهمیت محتوا اشاره دارد و هم نقش مهمی که محتوا در بازاریابی دارد.
· از نظر جو بازاریابی محتوا یعنی:
رساندن اطلاعات ارزشمند و مرتبط از طرف یک شرکت به مخاطبان با اهدف ایجاد یک رفتار یا تغییر در رفتار آنها.
جو پس از ارائه این تعریف بیان می کند که بسیاری از شرکت ها با اینکه محتوا تولید می کنند ولی به ارزشمند بودن و مرتبط بودن آن اهمیتی قائل نیستند و هدفمند نیز رفتار نمی کنند.
جو می گوید بازاریابی محتوا یعنی درک مشتری و اگر شرکتی بتواند مشتریانش را درک کند اتفاقات خارق العاده زیادی می تواند رخ دهد.
جو پولیتزی در مطالب و سخنرانی هایش دائما به چند مورد اشاره می کند:
· تولید محتوا فقط برای مشتریان نیست و چیزی که بسیاری از شرکت ها آن را نادیده می گیرند تولید مداوم محتوا برای سهامداران و مهم تر از آنها کارمندان داخلی شرکت است که بیشتر از همه بر روی برند تاثیر دارند.
· جو توصیه می کند که از وبلاگ ها و خبر نامه های داخلی غافل نشوید.
· جو می گوید که شما موظف نیستید همه مطالب خوب و برتر خود را بر روی دامنه اصلی شرکت خود قرار دهید، از دامنه های جدید تر استفاده کنید و پورتال شرکت خودتان را به صورت عمودی گسترش دهید.
· باید مطمئن شوید که کانال هایی برای گرفتن بازخورد از محتواهای تولید شده ایجاد کرده اید؛ بعد از اینکه این اطمینان را به دست آوردید باید به طور مداوم از آن ها استفاده کنید، حتی اگر بازخوردها منفی باشند باید به آنها بها دهید.
· جو چندان به استفاده از متا تگ ها وکلمات کلیدی در بهینه سازی موتورهای جستجو اعتقاد ندارد و می گوید که بهترین راه SEO و SEM (Search Engine Marketing) استفاده از محتوای خوب است.
· بدون محتوای خوب و مرتبط توسط الگوریتمهای پیشرفته موتورهای جستجوی فعلی شناسایی نخواهید شد و حتی اگر توسط موتور های جستجو شناسایی شدید و مشتری به وب سایت شما مراجعه کرد فقط یک مرحله از ۱۰۰ مرحله را طی کردهاید، چرا که مهمترین بخش کار در اینجاست که مشتری را با مطالب ارزشمند ومرتبط خود درگیر کنید تا به برند و محصول شما علاقه مند شوند.
جو پولیتزی به داشتن استراتژی محتوا تاکید فراوانی دارد و از این قضیه که چرا بازاریابان بدون داشتن یک استراتژی مشخص شروع به تولید حجم زیادی از محتوا می کنند متعجب است و می گوید که با اینکه تولید محتوا یک صنعت بالغ است ولی بازاریابان به شدت ناشیانه عمل می کنند و به همین دلیلی جو یکی از اهدافش از تاسیس CMI را آموزش برنامه ریزی و تدوین استراتژی برای تولید محتوا می داند.
جو معتقد است که شرکت ها هزینه و زمان زیادی را صرف تولید محتوا می کنند، که ۹۰ درصد این محتوا فقط در مورد محصول و خدمات آنهاست این در حالیست که مشتریان علاقه چندانی هم شاید به آنها نشان ندهند.
بهترین کار از نظر جو این است که تولید کنندگان محتوا صرف نظر از ویژگی محصولات و خدماتی که شرکت ارائه می کند بر روی مخاطبان و مشکلات آنها تمرکز کنند و مطالبی تولید کنند که به درد مخاطب بخورد.
جو در بین انواع مختلف محتوا به پادکست بیشتر از همه علاقه دارد و معتقد است که با رشد تکنولوژی های پوشیدنی پادکست محتوایی خواهد بود که بیشتر شنیده خواهد شد.
آماری که جو ارائه می کند نشان می دهد که در حال حاضر فقط ۲۵ درصد از بازاریابان از پادکست استفاده می کنند در حالی که به عقیده جو مردم بیشتر علاقه به گوش دادن دارند و این یک فرصت را پیش روی بازاریابان قرار می دهد.
برخی از افراد هنوز هم فکر میکنند بازاریابی محتوا به معنی نوشتن پستهای وبلاگی پشت سر هم و پاراگرافهایی پر از متن است، به همین دلیل روزانه هزاران قطعه محتوا تولید میشود.
تعریف کلمهی -محتوا- در عبارت بازاریابی محتوا، هر چیزی (پست وبلاگی، ویدئو، گرافیک و…) است که توسط کاربر نهایی مصرف شود و به افزایش آگاهی او منجر میشود.
بنابراین برای اینکه بتوانیم توجه و تمرکز خوانندگان را جذب کنیم، لازم است که از انواع محتوا استفاده کنیم تا مخاطبان را بیشتر درگیر کرده و همچنین ترافیک بیشتری به وبسایت خود ارجاع دهیم.
در ادامه چند نوع مختلف از محتوا که میتوانند یکنواختی مطالب شما را از بین برده و ترافیک بیشتری به وبسایت شما ارسال کنند را معرفی میکنیم.
امروزه دادهها و ارقام بعنوان عواملی برای جلب توجه مخاطب شناخته شدهاند. بیشتر خوانندگان به محتوایی اعتماد میکنند که با تحقیق و نتایج واقعی بیان شوند.
با انجام آزمایشات مختلف، داشبورد تحلیلی و جمعآوری دادهها میتوانید یک گزارش دقیق از کسبوکار و موفقیتهای خود تهیه کنید.
میتوانید یک مطالعه موردی مرتبط با یکی از مشتریانتان را تهیه کنید و در وبسایتتان قرار دهید. اکثر مطالعات موردی موارد زیر را شامل میشوند:
خلاصهای از پروژه
مشکل اصلی که شما یا مشتریتان با آن مواجه بودید.
چگونه شما توانستید بر این مشکل غلبه کنید؟
استفاده از یک داستان مربوط به مشتریانتان همراه با دادههای قوی یک حس شخصی بودن به محتوای شما اضافه خواهد کرد و علاوه بر اینکه منجر به افزایش ترافیک ورودی وبسایت شما خواهد شد، برای برند شما اعتبار نیز ایجاد خواهد کرد.
بعد از اینکه تحقیقاتتان را انجام دادید، میتوانید آنها را به اینفوگرافیکها تبدیل کنید. لازم نیست برای ایجاد این گرافیکها یک طراح ماهری استخدام کنید، با استفاده از ابزارهایی مانند کانوا (Canva) و پیکتوگرم (Piktogram) خودتان به راحتی میتوانید آنها را ایجاد کنید.
الگوهای رفتاری و تصاویر گیف کمک میکنند تا راحتتر مطالب سرگرمکننده، طعنهآمیز و شوخطبع ایجاد کنید و بهتر با مخاطبتان تعامل برقرار کنید. من معمولا از Giphy و Livememe برای به اشتراکگذاری گیف و الگوهای رفتاری در مطالبم استفاده میکنم.
· سایتهایی مثل Buzzfeed ثابت کردهاند که محتواهای تعاملی مانند آزمونهای شخصیت، نظرسنجیها و تستهای عمومی میتوانند ترافیک زیادی از رسانههای اجتماعی به وبسایتها ارجاع دهند.
· با استفاده از ابزارهایی مانند ContentTools به سادگی میتوانید از این محتواها تولید کنید. ارائهها نیز اشکال بزرگی از محتوای تعاملی هستند، از اسلاید شیر یا پرزی میتوانید برای نمایش پیامهای خود به شیوهای واضح، سازمانیافته و تعاملی استفاده کنید.
· یک لیست از ابزارهایی که به طور منظم استفاده میکنید تهیه کنید. اغلب محصولات سایر شرکتها که به اشتراک گذاشته میشوند ترافیک بیشتری به وبسایتها ارسال میکنند.
· همچنین میتوانید برای ایجاد راهنمایی و راهحلهایی که برای مشکلات مشتریانتان وجود دارد لیستهایی را تهیه کنید که این لیستها میتوانند راهنماهای سریع و مفید برای مخاطبانتان باشد.
· در نوشتههای خود تنوع ایجاد کنید، به جای اینکه همیشه یک پست نوشتاری ارسال کنید گاهی هم یک ویدئو یا پادکست پست کنید.
· براساس گزارشها افراد ماهانه میلیاردها ساعت را به تماشای ویدئوهای یوتیوب اختصاص میدهند، بنابراین زمان بسیار خوبی است تا در مقابل دیدگان آنها باشید.
· اگر در مقابل دوربین راحت نیستید میتوانید از ابزارهای انیمیشن برای رساندن پیام خود استفاده کنید. برای این کار از دو ابزار powtoon و wideo میتوانید استفاده کنید.
· هدف بازاریابی محتوا افزایش آگاهی و اعتبار برند است، توسعه منابع سایت یکی از گزینههایی است که برای رسیدن به این هدف کمک خواهد کرد.
· قرار دادن محتواهای همیشه سبز(محتواهایی که نیاز به بروز شدن ندارند)، تعاریف و اصول اولیه صنعت خود در وبسایتتان، ایدههایی هستند که باعث میشوند یک جایگاه ارگانیک در موتورهای جستجو داشته باشید و اعتبار برند شما افزایش یابد.
· همانطور که در حال تلاش هستید تا تخصص خود را در صنعتتان به اثبات برسانید، از فرصت استفاده کنید، نظرات و پیشبینیهای خود را برای سال آینده به اشتراک بگذارید.
شاید خواندن مسیر حرفهای نیل پاتل باعث شود حس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید، اما مطمئنا شنیدن حرفهای او محرک بزرگی برای کسبوکار شما خواهد بود.
پاتل یکی از کارآفرینان برتر دنیاست که کار خود را از ۱۵ سالگی شروع کرده است.
پس از اینکه وارد دانشگاه شد شرکت Advantage Consulting Services را در زمینه بازاریابی و سئو بنیانگذاری کرد که بیش از ۵۰۰ شرکت از جمله سامسونگ، آمازون و مایکروسافت جزو مشتریانش محسوب میشدند.
او قبل از اینکه ۲۱ ساله شود پول کافی برای راهاندازی یک شرکت میزبانی وب (Hosting) را فراهم کرده بود، اما تمام سرمایهگذاری خود را در این راه از دست داد، ولی این شکست منجر به کندتر شدن روند موفقیتهایش نشد.
هماکنون پاتل ۲۹ ساله، صاحب دو شرکت بازاریابی موفق به نامهای Crazy Egg و KISSmetrics است و همچنین بلاگ شخصی را مدیریت میکند که بیش از ۱۰۰۰۰۰ خواننده دارد و کسبوکار میلیون دلاری او محسوب میشود.
در ادامه یکی از مصاحبههای نیل پاتل در مورد بازاریابی محتوا، سئو و چگونگی ایجاد محتوایی که با خوانندگان طنینانداز شود را میخوانید.
با اتفاقات پرمخاطره، هیجانانگیزه و پشت سرهمی که در زندگی حرفهای شما وجود داشته، آیا شما اصلا میخوابید؟
متشکرم. بله من خوب میخوابم، اما انگار کمی بیش از حد کار میکنم.
چگونه در زمان دانشجویی موفق به راهاندازی یک کسب و کار میلیون دلاری بازاریابی شدید؟
طول کشید و من سخت برای رسیدن به آن کار کردم. چیزی که از آن یاد گرفتم این هست که مردم برای نتایج خوب هزینه پرداخت میکنند.
اگر شما واقعا بتوانید چیزهای خوب ارائه دهید بدون آنکه اسپم باشید یا محتوای زرد تولید کنید، به زودی بازدهی که کسبوکارتان ارائه میکند شما را شوکه خواهد کرد.
بسیاری از بازاریابان محتوا تلاش میکنند تا به کارفرمایان خود نشان دهند که کاری که آنها در حال انجام آن هستند مناسب و عاقلانه است، آیا توصیهای برای آنها دارید؟
هنگامی که شما میخواهید مفید بودن بازاریابی محتوا را برای صاحبان کسبوکار نشان دهید، همهی آنچه که شما باید انجام دهید این است که تجزیه و تحلیل کنید و نشان دهید که چگونه بازدیدکنندگان بیشتری را برای آنها جذب میکنید.
دوم اینکه اگر شما در حال جمعآوری ایمیلها هستید، میتوانید نشان دهید که چگونه ایمیلهای بیشتری را جمع آوری میکنید، چون ایمیلها ارزشمند هستند. شرکتها میدانند که هر چه ایمیل بیشتری داشته باشند منجر به فروش بیشتری خواهد شد.
سوم اینکه شما میتوانید به آنها نشان دهید که چگونه سرنخهای فروش و یا نرخ تبدیلهای بیشتری را از طریق بازاریابی محتوا بهدست آوردهاید. از هر ابزار تجزیه و تحلیل ترافیک که واقعا میتواند تبدیلات را براساس منابع ورودی پیگیری کند استفاده کنید.
آیا شما فکر میکنید امکان این وجود دارد که محتوا برای ما درآمدزایی بکند؟
بله، مطمئنا. شما نمیتوانید به آن به عنوان یک موجودیت درآمدزا فکر کنید،
اما این بازاریابی محتوا است که برای شما ترافیک ایجاد میکند، باعث تولید سرنخهای فروش و در نهایت فروش میشود. ما از آن در کسبوکارمان استفاده میکنیم، چون میدانیم چه ارزشهایی را به کسبوکارمان بازمیگرداند.
در واقع ما میتوانیم به بازاریابی محتوا به عنوان یک جریان نقدی مثبت نگاه کنیم.
بسیاری از برندها در تلاش هستند تا مخاطبان وفاداری برای برند خود پیدا کنند. شما توانستهاید سه وبسایت که بیش از ۱۰۰۰۰۰ خواننده دارند ایجاد کنید، چگونه این کار را انجام میدهید؟
اگر به اکثر بازاریابان محتوا در جهان نگاه کنید، همهی آنها برای دریافت ترافیک بیشتر و یا افزایش فروش مینویسند.
در حالی که باید فراتر از آن رفت. اگر شما بتوانید محتوایی ایجاد کنید که بسیار دقیق و عملی باشد به احتمال زیاد بسیاری از مردم محتوای شما را به اشتراک خواهند گذاشت و افراد زیادی در مورد آن صحبت خواهند کرد.
به نظر شما چرا بسیاری از برندهای بزرگ با بودجهی بیشتر از شما نمیتوانند مخاطبانی به تعداد خوانندگان شما داشته باشند؟
برای اینکه اکثر برندهای بزرگ فقط به دنبال راهی هستند تا با پول برای وبسایتشان محبوبیت پیدا کنند،
. اینکه بودجهی شما چقدر هست مهم نیست. چیزی که اهمیت دارد این است که بدانید مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ مشتریان ایدهآل شما چه کسانی هستند؟ و نقاط درد و مشکلات آنها را پیدا کنید. سپس از دیدگاه وبلاگنویسی نیاز دارید به سراغ این مشکلات بروید و آنها را حل کنید.
اگر شما بتوانید به مردم کمک کنید تا از طریق مطالب شما مشکلات خود را حل کنند، احتمالا خوانندگان بیشتر خواهید داشت.
· همانطور که میدانیم شما با برندهای بزرگی کار کردهاید؟ چه توصیههای اساسی برای آنها دارید؟ چگونه میتوانند رفتار خود را تغییر دهند؟
· من به برندها میگویم که قبل از اینکه تصمیم بگیریم که چقدر هزینه کنیم و چه کاری انجام دهیم، بیایید مردم، مشتریان بالقوه و مشتریان فعلی خود را بررسی کنیم و دریابیم که آنها چه چیزی میخواهند؟
· مهم نیست که چه کاری میخواهید انجام دهید و یا من از شما میخواهم چه کاری انجام دهید؛ تنها چیزی که مهم است این هست که شما میخواهید مشتریان خود را خوشحالتر کنید.
· هنوز هم بسیاری از برندها به تاکتیکهای قدیمی سئو مانند تکرار مکرر کلیدواژهها برای فروش بیشتر تمرکز کردهاند. به نظر شما با تکامل الگوریتم پاندای گوگل، این کار موثر خواهد بود؟
· هیچوقت نمیتوانیم مزخرفاتی که در مورد سئو وجود دارد، به طور کامل از ذهنها پاک کنیم. اما چیزی که من همیشه به برندهای بزرگ میگویم این هست که فقط محصول و خدمات خوب است که به طور مستمر در بلند مدت منجر به فروش بیشتر خواهد شد.
· اگر شما از کوکاکولا بپرسید که چرا شما موفق شدید؟ آنها خواهند گفت: به خاطر اینکه مردم عاشق کک هستند، محصولات ما بینظیر است.
· تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی ایجاد بهترین محصولات تمرکز کنید.
کسب و کارهای کوچک و بزرگ بسیاری هستند که امروزه تصمیم به تولید محتوا گرفتهاند. این کسب و کارها ممکن است که از شما درخواست کنند تا پروژهی تولید محتوای آنها را بر عهده بگیرید.
پیشنهاد ما این است که قبل از پذیرش یک پروژه تولید محتوا، این سوالات را از خود و کارفرمایتان بپرسید تا در شرایطی شفاف وارد قرارداد شوید.
· بسته به اینکه محتوای نوشته شده توسط شما در وب منتشر خواهد شد یا نه، اگر جواب مثبت باشد، الزامی است که کلمههای کلیدی استفاده شده در متون خود را بدانید و آنها را با چگالی مناسب در متن استفاده کنید.
طبق استانداردهای گوگل، مطالبی خوب محسوب میشوند که حداقل ۳۰۰ واژه داشته باشند و اغلب پستهای وبلاگی منتشر شده بر روی وب، چیزی در حدود ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ واژه هستند.
از کارفرمای خود بخواهید که انتظار خود را از حجم محتوای منتشر شده بگوید و او را دقیقا متوجه حجم مطالب خود کنید.
مطمئنا زیاد یا کم بودن حجم یک متن دلیل بر موفقیت آن نیست ولی اطلاع از محدودهی تعداد واژگان یک محتوا میتواند از مشکلات آینده پیشگیری کند.
یادتان باشد که شما جلوه و ویترین کسبوکار هستید و حساسیت بسیاری بر روی هرآنچه که انجام میدهید وجود دارد ولی با احترام تمام برای همه کسانی که اظهار نظر میکنند، نباید اجازه بدهید که نظر شخصی هرکسی بر روی کیفیت کار شما تاثیر بگذارد.
در نهایت اینکه، یک پروژه تولید محتوا مانند هر کار دیگری دغدغهها و مشکلات مخصوص به خود را دارد ولی با پرسش این سوالها، میتوانید یکی از لذتبخشترین شغلهای دنیا را تجربه کنید.
· 1) سال ۲۰۱۵ سالی است که محتوا در مورد نتیجه بازاریابی تصمیم خواهد گرفت و برندها خواهند فهمید که محتوا ذره بنیادی همه جوانب بازاریابی را تشکیل میدهد شین اسنو – مدیر واحد خلاقیت
· 2) اندکی بعد شدت پسزدهشدن تبلیغات مرسوم از طرف برندها بیشتر خواهدشد و برندها کمکم به این مسئله فکر خواهندکرد که چرا به جای اینکه صدها هزاردلار برای اجاره یک مخاطب خرج کنند، مخاطب خود را نساختهاند؟ متئو روزنبرگ – استراتژیست محتوا
· 3) برندها در نهایت خواهند فهمید که آنها فقط با رقبایشان برای جلب توجه مخاطبان رقابت نمیکنند، آنها در رقابت با کل دنیای جذاب تولیدکنندگان محتوا در رقابت هستند.
· اگر نتوانید محتوای خارق العاده و جذاب و اصیل و با کیفیت تولید کنید، هیچ شانسی در میدان رقابت نخواهید داشت. پائول فردریچ – معاون بخش محصول
· 4) رسانه ها شروع به فروش تبلیغات بر اساس میزان زمان درگیری مخاطب با محتوا خواهند کرد، همانطور که مجله فایننشال تایمز و اکونومیست شروع به انجام آن کردهاند. آماندا والگرو – دبیر شبکه های اجتماعی
· 5) در سال ۲۰۱۵ بیشترین درخواست ها از طرف کسب وکارها مربوط به نصب سیستم های زیرساخت جریان محتوا مانند (Kapost, NewsCred, Skyword ) بر روی سیستم های اتوماسیون بازاریابی، مدیریت محتوا و سرویس های ایمیل خواهد بود. ری چنگ – معاون بازاریابی
· 5) در سال ۲۰۱۵ حداقل ۱۰ شرکت بازاریابی محتوایی نمونه های واقعی و قابل سنجشی از تاثیر تولید محتوای ارزشمند ارائه خواهند کرد. نیل چیس – استراتژیست محتوا
· 7) خوشبختانه در آینده بسیار نزدیک اصصلاح ” محتوای اسنیکی” جایگاه خود را پیدا خواهد کرد.
· محتوای اسنیکی محتوایی است که به شدت جذاب است و در همان ابتدا مخاطب را ترغیب به پیگیری موضوع میکند. سم اسلایتر – معاون بخش محتوا
· 8) تمرکز بر بازاریابی محتوایی بر روی گوشی های همراه برندگان را از بازندگان جدا خواهد کرد. جیسون دمییر
· 9) "توزیع محتوا” و “رشد مخاطب” در سال های آینده کلمات کلیدی در بازاریابی محتوایی خواهند بود، اکنون که برندها در حال تولید محتوا هستند بهتر است به فکر ایجاد ارتباطات بلند مدت با مخاطبان باشند. جوئی لازا اوسکا – سردبیر
· 10) بازاریابان محتوایی در آینده ای نزدیک در مورد جذب مخاطبان فعال و با ارزش بالا و ایجاد نتایج قابل اندازهگیری مسئول خواهند بود. فقط تولید محتوا به تنهایی کافی نخواهد بود. جوئی لوپاردو – معاون اجرایی فروش
· 11) در سال های آینده رسانه هایی بسیار زیادی تحت مالکیت برندها شکل خواهند گرفت که از طریق همان بودجه ای که قبلا برای حمایت از محتوای خارجی صرف میشد، اداره خواهند شد. شین اسنو – مدیر واحد خلاقیت
· 12) یک شرکت بزرگ، زیرساختی برای بازاریابی محتوا در آینده نزدیک خواهد ساخت و بسیاری از شرکتهایی که فناوری و استعداد بازاریابی محتوایی را نداشته باشند، به کلی نابود خواهند شد. جوئی لازا اوسکا
· 13) بازاریابان محتوا در کسب وکارهای B2C از تاکتیک های سنتی استفاده خواهند کرد که در کسبوکارهای B2B برای هدفگیری، رصد و سنجش میزان بازگشت سرمایهگذاری روی محتوا استفاده میشود. الیسا کول – معاون فروش
· 14) روزنامه نگاران و ژورنالیست ها بعد از دههها نگرانی از اینکه شغل مناسبی ندارند، جایگاه خود را خواهند یافت و در شبکههای اجتماعی تخصصی مانند لینکداین به دنبال مشاغلی مانند مدیریت بخش بازاریابی محتوا خواهند گشت. نیل چیس – استراتژیست محتوا
· 15) در آینده ای نزدیک، تزریق خبر و خبرسازی یکی از دغدغه های اصلی برندهای بزرگ خواهد بود. ری چنگ – معاون بازاریابی
· 16) برندها به زودی به قدرت یوتیوب به عنوان یک شبکه رسانه ای اصلی پی خواهند برد. اگر می خواهید هزارسالگی برند خود را جشن بگیرید یک محتوای مناسب و تاثیرگذار برای یوتیوب بسازید. این بزرگترین و آشکارترین شانسی است که برندها می توانند از مزیت آن استفاده کنند. جوئی لازا اوسکا – سردبیر
· 17 ) بهترین و پرطرفدارترین عنوان شغلی آینده در حوزه بازاریابی، سردبیر بازاریابی محتوا خواهد بود. جیسون دمییر
تصور دنیایی بدون واژه و خالی از محتوا، بی معنی است. فرمها هر قدر هم زیبا باشند برای آراستن محتوا ایجاد شدهاند و فرم به تنهایی فاقد و یا بهتر است بگوییم کم معنا است
از حافظ و نیچه گرفته تا همین صمد بهرنگی خودمان و بسیاری دیگر، خدایان کم نقص واژگان هستند. انسانهای هوشمندی که به خوبی میدانند چگونه باید با روایتگری از واژهها استفاده کنند و در نهایت دنیایی را تغییر دهند.
سوال مهم این است که ما (به عنوان یک شخص و به عنوان یک کسبوکار) کجای کار هستیم؟ آیا می توانیم از بین اینهمه نوشته و متن و فیلم و موسیقی -که همهشان را یکجا محتوا میخوانیم- خودمان را به جزیرهی کوچکی برسانیم و کمی از دور به این اقیانوس پرآشوب نگاه کنیم؟ و آیا قادر هستیم که در حد توانمان به موجهای آن جهت دهیم؟
اگر همین چند پاراگراف بالا هنوز باندازه کافی قانعتان نکرده است، چند دلیل ساده وجود دارد که همین الان شروع به تولید محتوا برای کسب و کارتان بکنید.
1. موضوع اول و مهم اینکه فروش بدون اعتماد اتفاق نمیافتد و اعتماد نتیجه ارتباط است.
تولید محتوا یک راهکار ایده آل برای ایجاد ارتباطی اولیه است. ارتباطی که زنجیره اعتماد و فروش را آغاز میکند.
محتوا، ارتباط میسازد. ارتباط، اعتماد ایجاد میکند و اعتماد منجر به فروش میشود.
2. در دنیای شلوغ امروز، دیگر کسی حوصله چندانی برای خواندن متنهای طولانی تبلیغاتی و توجه به بنرهای تبلیغاتی که هر روز از سروکول خانه هایمان بالا میروند را ندارد.
مردم اگر کمتر وقتی هم پیدا کنند، شروع به خواندن موضوعی که برایشان جذاب است، میکنند.
مدیران باهوش میدانند که فرصت تبلیغ هدفمند در بطن همین محتوای جذابی است که مخاطب از مطالعه آن لذت میبرد.
همیشه یادتان باشد که بهترین تبلیغ، تبلیغ نیست.
هیچکس تبلیغات را نمیخواند، مردم چیزهایی را میخوانند که جلبشان کند، اینها گاهی تبلیغ هستند.
شیوههای تبلیغاتی که با نشانه رفتن انگشت اشاره به سمت مخاطب، قصد مجاب کردن او برای خرید را دارند، بیش از پیش آزاردهنده به نظر میرسند.
هنر تولید محتوا در تولید مکالمهای است بین مخاطبان و کسبوکار، تا در نهایت خودشان به این نتیجه برسند که برای رفع نیازشان، باید از محصول یا خدمات خاصی استفاده کنند.
بازاریابی سنتی خطاب به مردم صبحت میکند، بازاریابی محتوا با مردم صحبت میکند.
. بارها شنیدهاید که از کنفسیوس نقل شده است: به جای فرستادن لعنت به تاریکی، برخیزید و شمعی روشن کنید.
ممکن است شما هم از بسیاری اشتباهات رایجی که در کسبوکارتان در حال رخ دادن است، رنج میبرید.
یکی از شمعهایی که میتوانید روشن کنید، تولید محتوایی است که راه و روش درستتر را نشان دهد و قدرت تحلیل مشتریتان را برای تشخیص درست از غلط بالاتر ببرد.
اگر مکالمهای که در جریان است را دوست نداشتید، آن را تغییر دهید.
·طبیعی است که تعداد روشهایی که می توان توسط آنها با استفاده از محتوا، درآمدزایی کرد، محدود و مشخص نیست و کاملاً تابع خلاقیت «خالق محتوا» است. اما در اینجا به برخی از متداولترین شیوههای کسب درآمد از طریق محتوا میپردازیم.
در این شیوه، شما استفاده از محتوا را برای مدت معینی به طرف مقابل واگذار میکنید و او پس از پایان مهلت مقرر، امکان استفاده از محتوای شما را ندارد.
به عنوان مثال، زمانی که یک آنتی ویروس، لیسانس یک ماهه یا یک ساله خود را به شما واگذار میکند. بسیاری از نشریات بزرگ دنیا نیز، به همین شیوه، فرصت دسترسی را به کاربر میدهند..
برخی از بزرگترین آرشیوهای مقالات تحقیقاتی دنیا از این نوع هستند. با پرداخت مبلغی مشخص، به شما اجازه میدهد هر زمان که خواستید هر مقالهای را که خواستید دانلود کنید. اما پس از تعداد مشخصی دانلود کردن، دیگر به شما این فرصت داده نخواهد شد.
مشاوران تلفنی خانواده در بسیاری از کشورها، حق اشتراک از این نوع میفروشند. شما با پرداخت مبلغی پول، میتوانید در مجموع، مثلاً چهار ساعت با آنها صحبت کنید. ممکن است این اعتبار را در یک تماس تلفنی یا طی دو سال، طی هشت تماس تلفنی نیم ساعته هزینه کنید.
ممکن است خود محتوا به صورت رایگان در اختیار همه قرار گیرد. اما از فضایی که در کنار آن قرار میگیرد، برای تبلیغ استفاده شود. سایتهای خبری، عمدتاً بر اساس این مدل تولید محتوا، درآمدزایی میکنند.
محتوا به رایگان در اختیار مخاطب قرار میگیرد اما فضای کنار صفحه، به خاطر بازدیدهای زیاد، به فضایی ارزشمند برای تبلیغات تبدیل میشود. بسیاری از نرمافزارهای رایگان موبایل هم اینگونه هستند.
درآمدزایی از این روش، مستقیم نیست. اما شکل آن تا حد زیادی به روش چهارم نزدیک است.
به عنوان مثال، فرض کنید شما یک دفتر حقوقی دارید. یک دفترچه ده صفحهای آماده کنید و سوالات حقوقی ساده مردم را که بیشتر از شما پرسیده میشود، در آن بنویسید و پاسخ بدهید. حالا در صفحهی آخر، توضیح کوچکی بنویسید که فلان دفتر حقوقی، برای ارائه خدمات مشاوره بیشتر در خدمت شماست.
این دفترچه بر خلاف بروشورهای تبلیغاتی دور انداخته نخواهد شد. حتی دست به دست هم خواهد شد.
محتوا در این موارد لازم نیست همیشه مکتوب باشد. با وجود اینترنت، عرضه یک کتاب الکترونیک کوچک یا یک فایل صوتی یک ساعته رایگان هم میتواند به همان شیوه تاثیر داشته باشد.
تنها دو نکته باید مد نظر قرار داده شود:
نخست اینکه در چنین محتواهایی، بین هفتاد تا نود درصد محتوا باید کاملاً آموزشی و خالی از هر نوع تبلیغ باشد تا مخاطب احساس بد نداشته باشد.
دوم اینکه محتوا به حدی مفید باشد که دریافت کننده، آن را به دیگران منتقل کرده یا توصیه نماید.
این نوع محتوا معمولاً با دو هدف به کار گرفته میشوند:
هدف اول که طبیعتاً غیر اخلاقی است، تخریب نام برندهاست. حتماً شما هم از این پیامها و پیامکها در شبکه های اجتماعی دریافت کردهاید که معمولاً خبرهایی از این دست، اگر کمی هوشمندانه تنظیم شوند به شدت ویروسی هستند و به سرعت بین مردم پخش میشود.
حتی اگر خبر تکذیب هم شود، هنوز خیلیها معتقد باقی میمانند که «خبری بوده» و الان پنهان شده.
هدف دیگر که دولتها و شبکههای بزرگ خبری، دنبال می کنند، جعل خبرهای بیخاصیت برای اندازهگیری میزان نفوذ شایعه در شبکه تحت سیطره آنهاست
صفحههایی در اینستاگرام یا فیس بوک یا سایر شبکههای اجتماعی وجود دارند که تعداد تعقیب کنندگان آنها – حتی در ایران – به صدها هزار نفر میرسد. این صفحهها عملاً رسانهای جدید بر بستر شبکه اجتماعی شدهاند و خود میتوانند به سادگی به تبلیغ و اطلاع رسانی مشغول شوند.
ظبیعی است اینجا نیز مهمترین نکته، استراتژی درست در تولید محتواست
شبیه مورد هفتم را میتوان در مورد سایتها هم انجام داد. با توجه به ضعف شدید فضای وب – خصوصاً فضای وب فارسی – کافی است در مورد یک موضوع، مطالب متعدد بنویسید. مطالبی که «متعلق به شما بوده و کپی نباشد». به سرعت موتورهای جستجو سایت شما را در صفحهی نخست قرار خواهند داد و پس از آن، میتوان از همان صفحه استفاده تجاری کرده یا از محل تبلیغات آن، کسب درآمد نمود.
آیا بازاریابی محتوا به کار من ربطی دارد یا اصلاً به درد من میخورد؟
اگر بپذیریم که بازاریابی محتوا شیوه ای برای فروش است میتوانیم بگوییم که هرکس چیزی برای فروختن دارد، میتواند به بازاریابی محتوا هم به عنوان یک ابزار و گزینه نگاه کند.
دقت داشته باشید که ما فروش را به معنای عام آن به کار میبریم. همان تعبیری که استیونسنمیگفت:
به عبارتی، همانطور که یک تولیدکننده چای، تلاش میکند چای خود را به مشتریان بیشتری بفروشد و هر مشتری هم میزان بیشتری از چای او خریداری کند، یک نویسنده هم در حال فروختن کتاب خود به مردم یا به ناشر است و دوست دارد کتابش را به قیمت بیشتری و به تعداد خوانندگان بیشتری بفروشد.
ین روزها خیلی از مردم، وقتی لغت محتوا و بازاریابی محتوا را میشنوند بلافاصله به محتوای دیجیتال فکر میکنند. اما محتوای دیجیتال اگر چه یکی از شکلهای رو به رشد محتوا در دنیای امروز محسوب میشود، تنها یکی از انواع محتواست.
اگر شما یک نویسنده هستید و کتاب منتشر میکنید، باز هم تولیدکننده محتوا هستید. اگر شب هنگام، اوقات فراغت خود را با ارسال پیام و پیامک از طریق نرم افزارهای مختلف مانند وایبر و واتزاپ و … میگذرانید، تولیدکننده محتوا هستید.
اگر مدیر تضمین کیفیت یک شرکت هستید و دستورالعملها و فرایندها را تنظیم و منتشرمیکنید، تولیدکننده محتوا هستید
. اگر داستانهای اخلاقی و مذهبی برای مردم تعریف میکنید و تلاش میکنید آنها را به زندگی بهتر هدایت کنید، تولیدکننده محتوا هستید.
اگر فیلم میسازید تولیدکننده محتوا هستید. حتی کسی که قبض تلفن همراه چاپ میکند یا فاکتور فروش یک فست فود را صادر میکند، در حال تولید محتوا است
برخی شغلها به طور مستقیم تولیدکننده محتوا هستند و به بازاریابی محتوا فکر میکنند و برخی دیگر، تولید محتوا را به عنوان فرایندی جانبی در کار خود تعریف میکنند.
قاعدتاً یک جایگاه اختصاصی برای بنزین (به قول خودمان پمپ بنزین) تولیدکننده محتوا به نظر نمیرسد. اما اگر برگهای به رانندگان بدهد و روی آن فهرستی ده گانه از مواردی که مصرف سوخت خودرو را افزایش میدهند نوشته باشد، به یک تولیدکننده محتوا تبدیل شده و احتمالاً به بازاریابی محتوا هم فکر می کند.
بنابراین، بازاریابی محتوا را باید به عنوان زیرمجموعهای از حوزه بازاریابی در نظر گرفت تا حوزهی تکنولوژی دیجیتال.
انسانها از زمان غارنشینی، به تولید محتوا علاقه داشتهاند. ترسیم نقاشی روی دیوارهای غار، نمونهای از تولید محتواست.
هنوز نمیدانیم که چرا انسان اولیه بر دیوار غارها تصاویر مختلف ترسیم میکرده است. مستقل از اینکه آن تصاویر را برای زیبایی ترسیم میکرده یا برای اینکه آنها را به عبادت بنشیند و یا اینکه پیامی از خود برای بازماندگان و آیندگان به جا بگذارد، به هر حال انسان اولیه، تولید محتوا را قبل از قسمت عمدهای از تولیدات فیزیکی آغاز کرده است.
وقتی که ارتباطات شکل گرفت، محتوااین بار شکل پیام را به خود گرفت. حالا محتوا فرستنده و گیرنده هم داشت و در یونان باستان، آنها که در دو ماراتون پیروز بودند، حاملان پیامهای مهم تلقی میشدند.
انسان همچنان به تولید محتوا ادامه داد. محتوا فقط تصویری زیبا بر دیوارهی غار یا یک پیام مهم سیاسی نبود. کبوتران نامه بر، در میان انواع پیامها، نامههای عاشقانه را هم با خود جابجا میکردند.
جارچیها، اولین توزیعکنندههای رسمی محتوای خبری بودند و طبیعتاً چون استفاده از جارچی، به پشتوانه حقوقی و سرمایه مادی نیاز داشت، پادشاهان تنها کسانی بودند که میتوانستند عرضهی انبوه محتوا را در میدانهای شهر انجام دهند و به نوعی نخستین رسانه ها شکل گرفتند.
عصر چاپ و انتشار روزنامهها، نسل بعدی عرضه محتوا را رقم زد. حالا تولید محتوا به عنوان یک شغل، رسماً شکل گرفته بود و رسانه، معنا پیدا کرده بود.
البته هنوز بازاریابی محتوا به شکلی که امروز شناخته میشود رایج نبود. روزنامه ها، خبر و گزارش منتشر میکردند و صاحبان کسب و کار هم، در ازاء پرداخت پول، اجازه داشتند آگهیهای خود را در آنها منتشر کنند.
شاید اگر بخواهیم کمی موشکافانهتر نگاه کنیم، روزنامههای دولتی آن زمان، به نوعی فلسفه بازاریابی محتوا را میفهمیدند.
روزنامه منتشر میشد و با انواع محتوا، مردم را خوشحال و راضی و سرگرم میکرد تا در لا به لای آن، دولتها هم بتوانند به تبلیغ ایده ها و نظریات خود و به نوعی به بازاریابی خودشان و افکارشان بپردازند.
رادیو نسل بعدی بستر تولید محتوا بود. حالا صدا هم به انواع محتوا افزوده شده بود و تلویزیون به تدریج تصویر را هم وارد فضای محتوا میکرد.
در این میان روزنامه ها نقش خود را از دست ندادند. مجله های تخصصی شکل گرفتند. این مجلهها که به صورت هفته نامه و ماهنامه برای خانواده ها، پزشکان، ورزشکاران، حقوقدانان و … منتشر میشدند، ایدههای جدیدی را در بازاریابی محتوا به همراه آوردند.
پزشکان هوشمند آموختند که به جای آگهی تبلیغاتی، مقالاتی آموزشی درباره مواجهه با بیماریها بنویسند.
روانشناسان، یادگرفتند که به جای اصرار و التماس برای اینکه مردم به آنها پول بدهند و مشورت بگیرند، ستون پاسخ به سوالات، راه بیندازند و با لبخندی بر لب و چهرهای مهربان، آمادگی خود را برای پاسخگویی به سوالات مطرح کنند.
آنها میدانستند که خوانندهی مقالات، مشتری مطبها و مراکز مشاوره آنها هم خواهد بود..
مک دونالد آموخت که محتوای تبلیغاتیاش در کشورهای مسلمان، باید در ماه رمضان رنگ و بوی اسلامی بگیرد و در غیر این صورت اثربخش نخواهد بود.
کشورها آموختند که در محتواهای تولیدی خود برای نقاط دور جهان، تصویری خوش آب و رنگتر از واقعیت خود را ترسیم کنند.
صنعت گردشگری آموخت که تولید محتوا برای جذب توریست، چیزی فراتر از انتشار سفرنامههای جهانگردان قدیمی است و حالا میتوان تیزرهای تبلیغاتی جذاب تولید و پخش کرد.
تولید محتوا به تدریج به یک دانش تخصصیتر تبدیل شد. حالا روزنامه نگاران قدیمی، خودشان را اصحاب رسانه معرفی میکردند.
تولید فیلم و موسیقی و کتاب و مقاله موفق، به ترکیبی از انسانشناسی و روانشناسی و حقوق و بازاریابی و مدیریت نیاز داشت
. هزینه تولید محتوا بالا رفته بود و مردم ترفندهای تبلیغاتی را به خوبی آموخته بودند. در این میان بازاریابی محتوا به شیوه امروزی آن، به تدریج در حال شکل گیری بود.
به تدریج اینترنت و دنیای وب شکل گرفت. وب سایتها ابزارهای ارزان قیمت و اثربخش بودند که هر شخص یا سازمانی میتوانست با صرف بودجه و انرژی کمی، آنها را در اختیار خود داشته باشد.
فراگیر شدن کاربران اینترنت، شکل گیری امکان نقل و انتقال پول در فضای آنلاین، شبکه های اجتماعی وگوشیهای هوشمند، همه و همه باعث شدند که محتوا مفهومی جدیتر پیدا کند. عصر جدیدی شکل گرفت که تولید محتوا و بازاریابی محتوا و تدوین استراتژی برای عرضه محتوا، یکی از دغدغههای اصلیاش بود
طی سه سال اخیر،محتوا و «بازاریابی محتوا» یا همان Content Marketing یکی از اصطلاحاتی است که به صورت گسترده در رسانه ها دیده میشود. بازاریابی محتوا موضوع جدیدی نیست، اما گسترش تکنولوژی و کاهش هزینه های تولید و عرضه محتوا باعث شده که این استراتژی به صورت جدی مورد توجه قرار بگیرد.
البته کاهش هزینه، همیشه هم خبر خوبی نیست. گاهی هزینه ظاهرا پایین یک استراتژی تبلیغاتی، باعث می شود شرکت ها و سازمان ها، زمان و دقت و انرژی کمتری را هم صرف این نوع استراتژی ها کنند و به تبع آن نتوانند نتیجه مطلوب خود را کسب کنند
تعاریف علمی و آکادمیک متفاوت و حتی متناقض، از «محتوا» کم نیستند، اما برای کسی که می خواهد «بازاریابی توسط محتوا» را بشناسد و به کار گیرد، یک نکته ساده وجود دارد: «محتوا همواره در یک بستر ارتباطی شکل می گیرد». اگر شما با مشتریان خود از طریق پیامک ارتباط برقرار می کنید، بستر ارتباطی شما، زیرساخت های مخابراتی ارسال پیامک و محتوا، متنی است که برای مخاطب ارسال می کنید.
یک مجله عمومی یا بولتن درون سازمانی، یک بستر ارتباطی است و مقاله یا عکس یا مطلبی که در آن منتشر می شود نوعی از محتوا.
شبکه های اجتماعی در فضای آنلاین، یک بستر ارتباطی هستند و پیام ها و مطالبی که در آنها منتشر می شود نوعی از محتوا محسوب می شود.
مارشال مک لوهان، از بزرگان و پیشگامان حوزه رسانه، در بررسی گام های توسعه بشر، تقسیم بندی جالبی ارائه می کند. او می گوید: زمانی که چرخ اختراع شد، بعضی آن را به عنوان یک ابزار مکانیکی دیدند. وسیله ای که به کمک آن می توان با نیروی کمتری وسایل را جابه جا کرد، اما بعضی دیگر آن را به عنوان یک مدل ذهنی دیدند. آنها با خود فکر کردند: چرخ یعنی جابه جایی و جابه جایی یعنی اینکه من می توانم بیشتر از نیاز اطراف، محصول تولید کنم و آن را به دوردست ها ببرم و دیگران هم می توانند محصولات خود را ساده تر به محل زندگی من برسانند.
مک لوهان، معتقد است کسانی که چرخ را به عنوان یک «مدل ذهنی» درک کردند، متوجه شدند که با شکل گیری حمل ونقل، جوامع می توانند از مدل سنتی تولید محلی همه مایحتاج، به سمت تخصص گرایی در تولید و بازرگانی محصولات حرکت کنند.
امروزه کم نیستند مدیرانی که با شبکه های اجتماعی و فضای وب و نشریات و رسانه های تبلیغاتی، به عنوان یک «ابزار» برخورد می کنند. در این شرایط، می بینیم که ایمیل، مشابه تراکت در نظر گرفته می شود و بنر های تبلیغاتی سایت ها چیزی شبیه بیلبورد. با این تفاوت که ابعاد آن به جای متر، بر حسب پیکسل سنجیده می شود.
فضای آگهی دادن داخل نشریات مکتوب هم در نگاه بسیاری از مدیران با «پوسترهای دیواری» تفاوتی ندارد. شاید تنها ابعاد تغییر کرده باشد.
بازاریابی بر اساس محتوا، تلاش و توصیه موکد بر استفاده از تکنولوژی های روز نیست. بلکه تاکیدی بر تغییر نگرش به کارکرد رسانه ها و ابزارهای ارتباطی است.
در این مدل ذهنی، محور اصلی تحلیل ها بر این فرض استوار است که انسان امروز، تحت هجوم گسترده تبلیغات قرار گرفته است. اگر زمانی تبلیغات می توانست – هرچند برای کوتاه مدت – مزیتی رقابتی بوده و موجب ایجاد یا افزایش سهم بازار شده و فروش را گسترش دهد، امروز برای بسیاری از شرکت ها و سازمان ها، صرفا عامل «همپایی رقابتی» است.
وقتی چند تولیدکننده بزرگ محصولات یا خدمات مشابه، همگی تبلیغ می کنند، تبلیغ کردن مشتری جدیدی نخواهد آورد. اگرچه ممکن است تبلیغ نکردن، مشتری های فعلی را از دست ما بگیرد.
حاصل رقابت تنگاتنگ تبلیغاتی که صرفا به تلاش برای ساختن تبلیغات خلاقانه و شعارهای زیبا محدود باشد، این می شود که گاه در شروع یک فیلم در سینما، سه تیزر تبلیغاتی می بینید که سه مجموعه مالی رقیب با خدمات مشابه را یکی پس از دیگری تبلیغ می کنند!
با فرض پذیرش هجوم تبلیغاتی و اینکه با حفظ استراتژی های قدیمی تبلیغاتی، هزینه تبلیغات در مقایسه با نتایج آن، افزایش می یابد، باید راهکار تازه ای برای تبلیغات و به شکلی کلان تر، بازاریابی، جست وجو شود.
امروزه مشتریان در مقایسه با دهه های گذشته، چند تغییر جدی داشته اند. یکی از مهم ترین تغییرات در مشتریان این است که به دلیل تعدد عرضه کنندگان، قدرت چانه زنی مشتری – به نسبت گذشته – افزایش یافته است.
دومین مورد این است که مشتری در بازار امروز، خود را آگاه تر از مشتریان قدیمی می داند. حتی به فرض اینکه آگاهی های مشتری تخصصی نباشد، عمده مشتریان معتقدند که می توانند محصول و خدمات عرضه کننده را تحلیل کنند.
شاید دانش کسی که خودرو می خرد درباره ایمنی خودرو، با توجه به توسعه تکنولوژی تغییر چندانی نکرده باشد، اما امروز بسیاری از خریداران خودرو به سادگی درباره ایمنی خودروها نظر می دهند.
تکنولوژی پیچیده تر شده و حتی بسیاری از تفاوت های تکنولوژیک، اساسا برای مشتری به سادگی قابل درک و تشخیص نیست. اما مصرف کننده به سادگی حاضر است ساعت ها درباره تفاوت کیفیت محصولات برندهای مختلف صحبت و بحث کند.
با این فرض، بازاریابی بر اساس محتوا، معتقد است در این دوره جدید، مشتری می خواهد سهم بیشتری از تصمیم گیری خرید داشته باشد.
آنتونیو داماسیو از متخصصان برتر نورولوژی در جهان، در کتاب اشتباه دکارت می گوید: انسان ها در نهایت و لحظه آخر، با استفاده از احساس خود تصمیم می گیرند، اما از تمام توان و دانسته های خود استفاده می کنند تا توضیحی منطقی برای تصمیم های خود بیان کنند. با این توضیحات، استراتژی بازاریابی توسط محتوا، می خواهد با ارائه محتوا به مشتریان بالقوه کمک کند تصمیم بهتری بگیرند.
استراتژی بازاریابی براساس محتوا، در سه بخش تدوین می شود که هر بخش، هدف متفاوتی را تعقیب می کند
. بخش نخست که معمولا«ایجاد آگاهی» یا «Awareness» نامیده می شود، صرفا با این هدف انجام می شود که مصرف کنندگان «بدانند» برند ما هم در بازار حضور دارد. ممکن است یک شرکت تبلیغاتی، صفحه ای در شبکه های اجتماعی به محصولات خود اختصاص دهد. صرف اینکه نام و لوگو محصول در کنار این محتوا دیده می شود، آگاهی عمومی از حضور برند در بازار را افزایش می دهد، ضمن اینکه به دلیل عدم ایجاد فشار مستقیم برای متقاعدسازی، مخاطب احساس بهتری دارد.
در بخش دوم استراتژی بازاریابی بر اساس محتوا، هدف «جدی گرفته شدن» یا «Consideration» است.
حالاصاحب یک کالا یا خدمت یا برند، انتظار دارد زمانی که مشتری بالقوه قصد تصمیم گیری برای خرید دارد، محصول او نیز در فهرست گزینه ها باشد
بخش سوم استراتژی بازاریابی براساس محتوا، «تبدیل شدن به مشتری واقعی» یا «Conversion» محسوب می شود. جایی که با استفاده از یک محتوا، مشخصا تلاش می شود که مشتری قانع شود، عرضه کننده این محتوا، بهترین گزینه موجود است.
با توجه به موارد فوق، همان گونه که به سادگی قابل درک است تولید محتوا و بازاریابی براساس محتوا، بیشتر از آنکه یک کار فنی تخصصی با استفاده از امکانات وب باشد، یک فلسفه تبلیغاتی است؛ البته بدیهی است که وب به دلیل ارزان کردن هزینه اجرای این استراتژی و امکان کنترل و ارزیابی سریع از اثربخشی آن، در این حوزه به شدت موردتوجه است.
امروزه بازاریابی براساس محتوا، به اندازه کافی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان مثال، اکثر شرکت های تولیدکننده مکمل های غذایی، سایت ها و مجلات و مقالات متعدد درخصوص آموزش رژیم غذایی مناسب هم دارند
. دنیا امروز به سمت گام بعدی پیش می رود: بازاریابی خود محتوا! حالاشرکت هایی که همگی محتوا تولید کرده اند باید مخاطب را قانع کنند محتوای آنها را به محتوای دیگران ترجیح دهد. تصمیم سازی در ادامه این مسیر، به آرامی و به صورت ناخودآگاه انجام خواهد شد.
راشل لاوینگر در کتاب «استراتژی محتوا: فلسفه اطلاعات»، بحث استراتژی محتوا را به نوعی، یک طراحی خلاقانه برای معماری اطلاعات میداند. به شکلی که ساختمانی زیبا و جذاب و کاربردی، از محتوای قابل استفاده و در دسترس بنا شود.
روبرت اشتریبلی، استراتژی محتوا را کشف و جمع آوری، ایده پردازی، اجرا و نگهداری همه انواع اطلاعات دیجیتال (شامل لینک، برچسب، ویدئو و …) میداند
کریستنا هالوورسون که از مطرحترین افراد در حوزه استراتژی محتوا است، استراتژی محتوا را چنین تعریف کرده است:
برنامه ریزی برای تولید، تحویل (رساندن به دست مخاطب) و مدیریت محتوای مفید و کاربردی.
مارگوت بلومشتاین ، تعریف مشابهی دارد که کمی کاملتر از تعریف هالوورسون است:
استراتژی محتوا قرار است محتوای مناسب و مفید و کاربردی متناسب با «یک تجربه خاص» را تولید و گردآوری کرده و آنها را تحویل مخاطب داده و مدیریت کند
مایکل برنر از شرکت SAP، همین فضا را با ادبیات متفاوتی تعریف کرده است:
استراتژی محتوا، تعریفی کاملاً متفاوت از روش سنتی بازاریابی است که در آن، با ایجاد و مدیریت منابع مناسب، جریانی پیوسته از محتوا همسو با نیازهای خریدار در کلیه مراحل خرید، به او ارائه میشود.
راهل بیلی به ما یادآوری میکند که استراتژی محتوا، نه ربطی به فضای وب دارد و نه هیچ کار تکنیکال و فنی دیگر. بلکه الگویی برای مدیریت و فکر کردن است و متخصصان اجرایی چه در وب و چه در سایر رسانههای ارتباطی، عملاً مجری استراتژی محتوا هستند:
مدیریت محتوا، یک مدل ذهنی، فرهنگ و رهیافت است که بر اساس آن، تلاش میشود اطلاعاتی که مشتری نیاز دارد در همهی محلهایی که او به دنبال آنها میگردد و در کلیهی مراحل خرید، در اختیار او قرار گیرد.